ایران من

ایران یعنی جان من

ایران من

ایران یعنی جان من

۱۶ آبان ۹۳ ، ۰۱:۵۹

زندگی نامه ی شهید علی باکری


زندگی نامه ی شهید علی باکری
 

 
تولد ۱۳۲۲
میاندوآب , آذربایجان غربی
مرگ ۳۰ فروردین۱۳۵۱
تهران
زمینه فعالیت سیاسی
ملیت آیرانی
مذهب مسلمان شیعه
نقش‌های برجسته از اعضاء مرکزی سازمان مجاهدین خلق


علی باکری (۱۳۲۲میاندوآب - ۱۳۵۱تهران)، از اعضاء مرکزی سازمان مجاهدین خلق که پس از دستگیری توسط ساواک، در دادگاه نظامی به جرم «خرابکاری و برهم زدن امنیت کشور» ، اعدام محکوم شد.

وی برادر مهدی باکری و حمید باکری، از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ ایران و عراق بود.

 زندگی

به سال ۱۳۴۱ با رتبه ۱ در مهندسی شیمیدانشکده فنی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. وی از ابتدای دوره دانشگاه تحت تاثیر جریاناتی چون جبهه ملی دوم و نهضت آزادی بود و همان زمان در جریان رخداد ۱۵ خرداد بسیار متاثر شد. وی با داشتن پیش زمینه مذهبی به مطالعه آثار افرادی چون مهندس بازرگان و آیت‌الله مکارم شیرازی روی آورد. در سالهای دوم و سوم تحصیلش به نهضت آزادی گرایشی خاص پیدا کرد. در سال ۱۳۴۴ بود که با معرفی ناصر صادق در کلاس‌های مطالعاتی مجاهدین خلق که توسط سعید محسن اداره می‌شد حضور یافته و اینگونه ارتباطش با مجاهدین کلید خورد. در سال ۱۳۴۵ با رتبه ۱ از دانشگاه فارغ التحصیل شد. بلافاصله پس از آن به تدریس در دانشگاه پرداخت. به سال ۱۳۴۸ به عنوان اولین فرد پس از هیئت موسس و بدیع زادگان، وارد کادر مرکزی سازمان شد. در سال ۱۳۴۹ از تدریس استعفاء داد و به بهانه ادامه تحصیل به بیروت رفت. در آنجا در مورد آموزش‌های نظامی اعضای سازمان با مسئولان الفتح مذاکراتی انجام داد. در اواخر ۱۳۴۹ جهت شناسایی گروههای مبارز خارج از کشور به فرانسه رفت. اوایل ۱۳۵۰ به بیروت بازگشت. پس از تهیه مقادیری اسلحه و مهمات در تیر۱۳۵۰ همراه با محموله قاچاق به ایران بازگشت . اطلاعات اکتسابی وی در جریان سفر در اختیار سازمان قرار داده شد. در این زمان سرپرستی گروه شیمی سازمان را عهده دار بود.

در شهریور۱۳۵۰ همزمان با موج دستگیریهای اعضای سازمان به دام ساواک افتاد . پس از بازجوئی ، در دادگاه نظامی به اعدام محکوم شد. ۳۰ فروردین۱۳۵۱ حکمش اجرا شد.

زهرا باکری ، خواهر علی ، حمید و مهدی باکری در مصاحبه‌ای با رادیو فردا اعلام کرد که : در جریان اعتراضات پس از انتخابات در ایران، «پسر برادرم را دستگیر کرده‌اند. بلایی سر ما آمده که زمان شاه نیامد . باور کنید یک ساواکی در خانه مرا نزد . زمان شاه من بعد از شهادت برادرم (علی) ، استخدام شدم . خواهرم در پست بالایی استخدام شد. مهدی دانشگاه قبول شد و تحصیل را شروع کرد. یک نفر در خانه ما را نزد . می‌گفتند خرابکار یا خانواده خرابکار ولی کسی جسارت نکرد در خانه ما را باز کند و به ما توهین کند. ولی در جمهوری اسلامی ما این توهین‌ها را دیدیم».
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۱۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی